دست نوشته های محسن سیفی

مجموعه ای از دست نوشته های شخصی بنده

دست نوشته های محسن سیفی

مجموعه ای از دست نوشته های شخصی بنده

نقطه عطفی دیگر

پنچ شنبه هفته پیش کلاس تجارت بین الملل با دکتر کریم آذربایجانی داشتم. دکتر بسیار آدم باشخصیت و با ابهتیه و درسش رو هم خیلی خیلی قشنگ توضیح می ده. اول کلاس دکتر یه سخنرانی حدود یک ساعته واسمون انجام داد که هممون رو میخکوب کرده بود و بدون کوچکترین اعتراضی از سوی کسی تا آخر همه کاملا در حال گوش دادن بودیم. همه محو این همه فصاحت و بلاغت در کلام شده بودند. باور کنید هدفم چاپلوسی استاد نیست چون اصلا استاد از وجود این وبلاگ بی اطلاعه.

دکتر آذربایجانی لپ کلامشون درباره هدفمند زندگی کردن بود. ایشون با استفاده از تجربه بیست و چندساله شون در زمینه تدریس و فعالیت اجرایی و آموخته های علمی و با کمک تعالیم آسمانی اسلام و قرآن و همچنین با بهره گیری از اشعار شاعران پارسی همچون حافظ و سعدی و مولوی و خاقانی و ... به بیان درد بی هدف زندگی کردن آدم های جامعه ما و ارائه راهکارهای عملی برای رفع این معضل پرداخت. جملات دقیق دکتر یادم نیست اما واقعا محو بلاغت کلامشون شده بودم. چنان به بیان مسئله می پرداخت که به زیبایی مفهوم کلامش ملکه اذهان می شد. شیوه برقراری ارتباط بین تعالیم علمی و آسمانی و تجربی جهت تفهیم مسئله بسیار زیبا و فوق العاده بود.

در پایان سخنرانی استاد از همه بچه های کلاس خواست که واقعا به حرفاش فکر کنیم و اگه قبولش کردیم واقعا در زندگیمون به کار ببریم. یه جورایی مدیون مون کرد که اگه حرفاش رو قبول کردیم حتما عمل کنیم وگرنه ما رو نخواهد بخشید.

قبلا در طول زندگیم 2 سخنرانی رو از 2 استاد عزیز و گرانقدر به این سبک شنیدم که 2 نقطه عطف در زندگیم رقم خورد.

اولیش سال اول دبیرستان بود. آقای دکتر مجتبی حنایی دبیر فیزیک که اون زمان البته هنوز دکتر نشده بودند. آخرین جلسه در آخر سال وقتی اومد سر کلاس به سخنرانی وداع با بچه ها پرداخت. چون تازه دکترا قبول شده بود و دیگه قرار نبود توی دبیرستان ما بمونه. سخنرانیش رو به سبک زیبایی انجام داد. روند زندگی شرافتمندانه رو با استفاده از فرمول های 5 فصل کتاب فیزیک 1 جهت رسیدن به کمال و سعادت واسمون تشریح کرد که شاید هیچ دبیر معارفی نمی تونست اینقدر اثرگذار حرف بزنه و در آخر هم وداعی زیبا انجام داد، طوری که حتی تعدادی از بچه های کلاس اشک شون در اومد و خلاصه خیلی صحنه رمانتیکی توی کلاس رقم خورد. آخر سخنرانیش وقتی از بچه ها خداحافظی کرد در حالی که اشک توی چشم های خودش هم جمع شده بود آروم و با طمأنینه از کلاس خارج شد و همه ی ما میخکوب مونده بودیم. اون روز نقطه عطفی بزرگ در زندگی من بود و شاید خیلی از موفقیت های دوران دبیرستانم رو مدیون این استاد گرانقدر هستم. یادش بخیر

دومیش ترم اول دوران لیسانسم بود. آقای مهندس بهتاش (که البته در واقع ایشون دکتر بودند اما با به دلایل سیاسی مدرک شون مورد قبول قرار نگرفته بود) پایه گذار گروه اقتصاد کشاورزی در دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین. حدود یک ماه پس از ورودمون به دانشگاه رامین به عنوان اولین ورودی های گروه اقتصاد کشاورزی از طرف گروه یه جلسه معارفه با حضور مهندس بهتاش و دکتر عباس عبدشاهی(مدیر گروه) واسمون برگزار شد که سخنران اصلی جلسه آقای مهندس بهتاش بود. ایشون با تشویق و ترغیب بچه ها جهت موفقیت شون در این رشته و ایجاد انگیزه بسیار عالی در بچه ها تعصب و غرورش روی گروه رو نشون داد. ایشون خیلی برای تأسیس این رشته زحمت کشیده بودند و تشعشعات نور و امید با ورود ما به اونجا در چشمانش موج می زد. نگاه های محکم و استوار و فصاحت کلام ایشون چنان انگیزه و امیدی رو در دلم ایجاد کرد که همون جا با خودم عهد کردم همه تلاش و توان خودم رو جهت به بار نشستن زحمات ایشون برای تعالی و موفقیت گروه اقتصاد کشاورزی رامین انجام بدم و خدا رو شاکرم که در این زمینه هم تا حدود زیادی موفق بودم. سخنرانی مهندس بهتاش نقطه عطف بزرگ دیگری در زندگی من بود که نه تنها در رسیدن به اهداف مدنظر ایشون بلکه در رسیدن به خیلی از قله های موفقیت من در دوران لیسانس نیز اثرگذار بود. یادشون گرامی باد.

البته ناگفته نماند که در دوران لیسانس علاوه بر سخنرانی مهندس بهتاش افتخار شاگردی در محضر دکتر عباس عبدشاهی در طول دوران لیسانس نیز بسیار زیاد در موفقیت های من نقش داشت. دکتر عبدشاهی پس از بازنشستگی اجباری مهندس بهتاش(این خودش ماجراهای مفصلی داره) به عنوان مدیرگروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه رامین همچون پدری مهربان و دلسوز جهت موفقیت گروه اقتصاد کشاورزی زحمات زیادی متحمل شدند و به حمدلله همه این زحمات به بار نشست و آمار قبولی های روزافزون اقتصاد کشاورزی رامین در کنکور کارشناسی ارشد سند محکمی بر این موفقیت می باشد. افتخار شاگردی مستمر در محضر دکتر عبدشاهی خود عاملی بسیار تأثیرگذار در تعالی روح و شخصیتم بوده.

اگه آخر حرفام نخوام اسمی از اساتیدی که سعادت و افتخار نداشتم زیاد در محضرشون باشم و استفاده کنم، ببرم خیلی بی انصاف هستم. اساتیدی همچون: دکتر علیرضا ابدالی عضو هیئت علمی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه رامین که روح بسیار بزرگی دارند، دکتر غنیان عضو هیئت علمی گروه ترویج دانشگاه رامین که بسیار با شخصیت و دلسوز هستند، دکتر حجتی عضو هیئت علمی گروه صنایع غذایی دانشگاه رامین که در زمینه تلاش برای رفع معضلات جامعه بسیار تلاش می کنند، دکتر نواب کاظمی عضو هیئت علمی گروه مکانیزاسیون کشاورزی دانشگاه رامین که به خیلی مهربون هستند و به جایگاهی که حق شون هست نرسیده اند و دکتر فتحی عضو هیئت علمی گروه زراعت و اصلاح نباتات که نمونه واقعی یک استاد برجسته هستند. همه ی این عزیزان بر گردنم حق دارند و امیدوارم بتونم روزی بخشی از زحماتشون رو جبران کنم. یادشون گرامی

امیدوارم که سخنرانی دکتر آذربایجانی به عنوان سومین نقطه عطف در زندگیم باشه که بعدها از اون به نیکی یاد کنم. که البته این به اراده و پشتکار خودم بستگی خواهد داشت.

پس همین جا از همه این اساتید گرانقدر که در زندگی من نقش بسزایی داشتند تشکر می کنم و همواره نشان افتخار شاگردی این اساتید بر گردنم آویخته خواهد بود.

یا حق